بهترین اشعار حافظ شیرازی؛ ابیات ناب در مورد عشق، دوست و خدا

به گزارش تعطیلات رو، سروده های حافظ و بخصوص بهترین اشعار حافظ شیرازی آن چنان با تار و پود ایرانیان عجین شده اند که در هر مجلس و محفل انس، ورد زبان عاشقان و عارفان هستند. همان گونه که فال حافظ آرامش بخش دل های آشفته و راهنمای آن هاست و تفأل به دیوان خواجه شیراز در مناسبت هایی همچون شب یلدا و عید نوروز بخشی از آداب و رسوم کشورهای فارسی زبان شده که گواهی بر جایگاه بی نظیر حافظ در میان ماست. اکنون می توانید زیباترین اشعار حافظ شیرین سخن را بخوانید و دل و جان خویش را با کلام او صفا ببخشید.

بهترین اشعار حافظ شیرازی؛ ابیات ناب در مورد عشق، دوست و خدا

اشعار حافظ در مورد عشق

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود

زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند

فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

به رغم مدعیانی که منع عشق کنند

جمال چهره تو حجت موجه ماست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست

احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

کز هر زبان که می شنوم نامکرر است

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

عرضه کردم دو جهان بر دل کارافتاده

بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود

مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد

خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد

ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن

شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست

می بینمت عیان و دعا می فرستمت

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است

کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است

به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

با دلارامی مرا خاطر خوش است

کز دلم یک باره برد آرام را

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است

عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما

روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد

زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند

درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق

هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز

هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد

اشعار حافظ با موضوع دوست و دوستی

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد

چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند

ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست

هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است

چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

رازی که برِ غیر نگفتیم و نگوییم

با دوست بگوییم که او محرم راز است

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

روز وصل دوستداران یاد باد

یاد باد آن روزگاران یاد باد

گر چه یاران فارغند از یاد من

از من ایشان را هزاران یاد باد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

که آشنا سخن آشنا نگه دارد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

از دم صبح ازل تا آخر شام ابد

دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت

باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

بدین سپاس که مجلس منور است به دوست

گرت چو شمع جفایی رسد بسوز و بساز

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

چنان پر شد فضای سینه از دوست

که فکر خویش گم شد از ضمیرم

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن

از دوستان جانی مشکل توان بریدن

⇤ بهترین اشعار حافظ شیرازی ⇥

غزل عاشقانه حافظ در مورد دوست

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس

طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست

زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من

بر امید دانه ای افتاده ام در دام دوست

سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر

هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست

بس نگویم شمه ای از شرح شوق خود از آنک

دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست

گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا

خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست

میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق

ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست

حافظ اندر درد او می سوز و بی درمان بساز

زان که درمانی ندارد درد بی آرام دوست

⇤ بهترین اشعار حافظ شیرازی ⇥

بهترین اشعار حافظ در مورد خدا و دینداری

سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی

خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی

دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است

بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

سر ارادت ما وآستان حضرت دوست

که هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح

هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند

نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم

وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ

ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست

در حضرت کریم تمنا چه حاجت است

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

فقر ظاهر مبین که حافظ را

سینه گنجینه محبت اوست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست

معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت

در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل

تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت

آفرین بر نظر پاک خطاپوشَش باد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

ما و می و زاهدان و تقوا

تا یار سر کدام دارد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است

که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست

در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد

خداش در همه حال از بلا نگه دارد

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

که آشنا سخن آشنا نگه دارد

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای

فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد…

چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت

ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد

⇤ بهترین اشعار حافظ شیرازی ⇥

تک بیت های ناب

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم

هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده

بازگردد یا برآید چیست فرمان شما

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر

به بند و دام نگیرند مرغ دانا را

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

ساقیا آمدن عید مبارک بادت

وان مواعید که کردی مرواد از یادت

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست

وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود

زین سیل دمادم که در این منزل خواب است

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

رواق منظر چشم من آشیانه توست

کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس

ملالت علما هم ز علم بی عمل است

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

حافظ بد است حال پریشان تو ولی

بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

قلندران حقیقت به نیم جو نخرند

قبای اطلس آن کس که از هنر عاریست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد

نیت خیر مگردان که مبارک فالیست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

زین آتش نهفته که در سینه من است

خورشید شعله ایست که در آسمان گرفت

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه یار

خانه از غیر بپرداز و بهل تا ببرد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن

روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف

تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

دل به امید صدایی که مگر در تو رسد

ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد

⇤ بهترین اشعار حافظ شیرازی ⇥

گزیده رباعیات حافظ

این گل ز بر همنفسی می آید

شادی به دلم از او بسی می آید

پیوسته از آن روی کنم همدمی اش

کز رنگ وی ام بوی کسی می آید

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

جز نقش تو در نظر نیامد ما را

جز کوی تو رهگذر نیامد ما را

خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت

حقا که به چشم در نیامد ما را

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات

گفتم دهنت، گفت زهی حب نبات

گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا

شادی همه لطیفه گویان صلوات

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

اول به وفا می وصالم درداد

چون مست شدم جام جفا را سرداد

پر آب دو دیده و پر از آتش دل

خاک ره او شدم به بادم برداد

⇤ بهترین اشعار حافظ شیرازی ⇥

دوبیتی های برگزیده از حافظ

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو

پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو

ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز

کز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

بیا که قصر امل سخت سست بنیادست

بیار باده که بنیاد عمر بر بادست

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

سلطان جهانم به چنین روز غلام است

گو شمع میارید در این جمع که امشب

در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست

در غنچه ای هنوز و صدت عندلیب هست

گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست

چون من در آن دیار هزاران غریب هست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

حالیا خانه برانداز دل و دین من است

تا در آغوش که می خسبد و همخانه کیست

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

⇤ بهترین اشعار حافظ شیرازی ⇥

صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت

ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت

گل بخندید که از راست نرنجیم ولی

هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت

و اندر آن برگ و نوا خوش ناله های زار داشت

گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست

گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت

فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر

کنایتیست که از روزگار هجران گفت

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده گزند مباد

سلامت همه آفاق در سلامت توست

به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد

صبر و آرام تواند به من مسکین داد

وآن که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت

هم تواند کرمش داد من غمگین داد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد

بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد

چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود

ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد

بنده طلعت آن باش که آنی دارد

شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی

خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد

نکته: حافظ دوبیتی به معنای یک نوع قالب شعری خاص، نسروده است. با این حال به دلیل جستجوهای فراوان مرتبط با دوبیتی های حافظ، دو بیت های متوالی و مرتبط از اشعار حافظ را برای مخاطبانمان گلچین کردیم.

⇤ بهترین اشعار حافظ شیرازی ⇥

متن کامل سه غزل زیبا از حافظ

دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد

که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد

سر ما فرونیاید به کمان ابروی کس

که درون گوشه گیران ز جهان فراغ دارد

ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم

تو سیاه کم بها بین که چه در دماغ دارد

به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله

به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن

مگر آن که شمع رویت به رهم چراغ دارد

من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرییم

که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد

سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم

طرب آشیان بلبل بنگر که زاغ دارد

سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ

که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد

هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد

با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم

یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد

هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است

دردا که این معما شرح و بیان ندارد

سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن

ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد

چنگ خمیده قامت می خواندت به عشرت

بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد

ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز

مست است و در حق او کس این گمان ندارد

احوال گنج قارون کایام داد بر باد

در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد

گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان

کان شوخ سربریده بند زبان ندارد

کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ

زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد

〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدا را با که این بازی توان کرد

شب تنهاییم در قصد جان بود

خیالش لطف های بی کران کرد

چرا چون لاله خونین دل نباشم

که با ما نرگس او سرگران کرد

که را گویم که با این درد جان سوز

طبیبم قصد جان ناتوان کرد

بدان سان سوخت چون شمعم که بر من

صراحی گریه و بربط فغان کرد

صبا گر چاره داری وقت وقت است

که درد اشتیاقم قصد جان کرد

میان مهربانان کی توان گفت

که یار ما چنین گفت و چنان کرد

عدو با جان حافظ آن نکردی

که تیر چشم آن ابروکمان کرد

در خاتمه امیدواریم از خواندن مجموعه بهترین اشعار حافظ شیرازی لذت برده باشید. غزلیات حافظ همه ناب و زیبا هستند؛ اما هرکسی با یک غزل یا یک بیت بیش از بقیه ارتباط برقرار می کند، گویا با حال و هوایش تناسب بیشتری دارد. در صورت تمایل برایمان بنویسید کدام بیت یا غزل حافظ را بیشتر از بقیه دوست دارید؛ همچنین می توانید زیباترین اشعار عاشقانه مولانا را در سایت انگیزه بخوانید.

منبع: مجله انگیزه
انتشار: 29 مهر 1399 بروزرسانی: 29 مهر 1399 گردآورنده: tatilatro.ir شناسه مطلب: 1271

به "بهترین اشعار حافظ شیرازی؛ ابیات ناب در مورد عشق، دوست و خدا" امتیاز دهید

23 کاربر به "بهترین اشعار حافظ شیرازی؛ ابیات ناب در مورد عشق، دوست و خدا" امتیاز داده اند | 4 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بهترین اشعار حافظ شیرازی؛ ابیات ناب در مورد عشق، دوست و خدا"

1 دیدگاه

ارمغان 24 آبان 1401

بیت شعری ازحافظ که بام شروع میشودو23حرف است و کلمه آخرش مخوراست.

پاسخ به ارمغان
* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید