خاطره جالب مهراب قاسم خانی از سریال سارق و پلیس - تعطیلات رو

خبرنگاران | سرویس چهره ها - در این قسمت، پست اینستاگرام مهراب قاسم خانی را می بینیم.

مهراب قاسم خانی نوشته:

دعوت ژول به بازى من و سانسورچى رو لبیک میگم و از بین خاطرات متعدد و شیرینم با سانسورچى هاى عزیز، یه خاطره از سریال سارق و پلیس تعریف میکنم. توى طرح اولیه اى که نوشتم، تمام محله اى که خانواده شقایق و هومن زندگى میکردن سارق بودن و فقط با سارق ها وصلت میکردن. زن ها و مرداى خانواده بهنام هم به صورت موروثى پلیس بودن و اونا هم فقط با پلیس ها ازدواج میکردن. قصه هم از یه جایى رومئو و ژولیت میشد. عشق یه پلیس و یه سارق. همون اول گفتن یه خانواده پلیس اصلاً نمیشه و اجازه ندارى با پلیس شوخى کنى. ما هم گفتیم چشم و فقط بهنام پلیس شد. بازنویسى شد. گفتن یه محله سارق نمیشه و توهین به محل محسىب میشه. گفتیم ما که اسم محل رو نیاوردیم. گفتن به هر حال میشه محدوده اش رو تشخیص داد. گفتیم چشم. بازنویسى کردیم و تبدیل شد به یه خونه با چندین خانواده که همه شون سارقن. گفتن نمیشه و این مفهوم رو القا میکنه که همه مردم سارقن. یه نفرشون سارق نباشه. گفتیم چشم. یه شخصیت غیر سارق بین همسایه ها اضافه کردیم. گفتن نمیشه. اگه این سارق نیست چرا لو نمیده بقیه رو؟ گفتیم یه کارى میکنیم ندونه. گفتن اون وقت معنیش این میشه که تنها کسى که سارق نیست احمقه. بازنویسى شد. فقط چند تا همسایه سارق شدن. گفتن مادر خانواده سارق نباشه. توهین به مقام مادره. بازنویسى شد و مادر رو کلاً حدف کردیم. گفتیم مرده. گفتن حالا توهین به مقام پدره. بازنویسى شد. پدر رو هم تبدیل کردیم به سارق توبه نموده... تهش هم به هیچ قیمت راضى نشدن شقایق و بهنام به هم برسن. حتى گفتیم شقایق سارقى رو کنار میذاره و توبه میکنه... نشد...

#من-و-سانسورچی